موضوعات
نویسندگان
لینکستان
درباره ما

این وبلاگ دارای قابلیت چت برای شما دوستان است و فقط برای خنده ساخته شده و قصد هیچ گونه توهینی را ندارد
یه دوست
سلام خدمت همه ی دوستان از این که به وبلاگ من سر زدید سپاس گذارم،نظر و عضو شدن در خبر نامه و وبلاگ یادتون نره. در این وبلاگ امکان چت در قسمت راست پایین صفحه ی نمایش فراهم شده است،از این که از ما حمایت می کنید سپاس گذاریم.
ایمیل : lovel826@yahoo.com


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 513
بازدید کل : 28326
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 61
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


Untitled Document

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


بازی جذاب پرندگان خشمگین
کد بازی آنلاین


فقط بخند

با اين دکمه کاری نداشته باشيد!!

با اين دكمه كاري نداشته باشيد!!

بهترین کدها درصبا دانلود Future Google PR for www.khandehbazariha.lxb.ir - 0.00


كافه موزیكال:مرجع موسیقی بیكلام

CAFE MUSICAL

WEBIHA



کد کج شدن تصاویر

فال روزانه
khandehbazariha.lxb.ir

مجله نایت پلاس

> [left]

khandehbazariha.loxblog.com Real PR khandehbazariha.loxblog.com value khandehbazariha.loxblog.com Alexa/PageRank khandehbazariha.loxblog.com Trust
آپلود عکس رایگان و دائمی
Trollface / Problem? / Coolface  - Rage Face Comics
کد موس شکلک تفریحی
Up Page


  • نویسنده : یه دوست
  • تاریخ : 18:3 - دو شنبه 25 آذر 1392

 

WWW.KHANDEHBAZARIHA.LXB.IR

             

 

 

 

www.parsnaz.ir - تفاوت های زن و دوست دختر + طنز باحال

 

پسر داییم دانشجوی ترم اول پزشکیه.
سر شام مامانش سی تی اسکن سرشو آورد بهش داد؛ گفت: 
مامان یه نگاه به این بنداز.
اینم گرفت جلو نور درجا گفت: وای! زنداییم رنگش پرید گفت: چیه؟
گفت: دور اون قسمت از مغزت که مربوط به آشپزی میشه رو جلبک گرفته!
زن داییم همچین زد پس سرش همونم که تو یه ترم خونده بود از سرش پرید.

 
سوار اتوبوس شدم، رفتم تو قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد می کنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون می خواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. گفت: ببخشید خانم 5 بارت صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. 
اعتراف می کنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی طبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدر ناراحت شده بود که 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرتخواهی می کرد.


 یه مزاحم تلفنی دارم. هی زنگ می زنه من فحشش می دم. سری آخر که فحشش دادم، اس ام اس زده کاری نکن که دیگه زنگ نزنما!

 فکر کنم بُزی که من باید به دهنش شیرین میومدم رو گُرگ خورده!

تنبلی یعنی تا این حد؟ سر ناهار به رفیقم میگم برو آب بیار. میگه برو عمو من خودم از تشنگی ماست می خورم.

 وسط یه شهری یه چاهی بوده، هی ملت می افتادن توش، زخم و زیلی می شدن!
میان تو شهرداری یه جلسه برگزار می کنن که واسطه این مشکل راه حل پیدا کنن.
یکی از مهندسا پا میشه می گه:
یافتم! ما یه آمبولانس میذاریم بغل این چاه، که هر کی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان! همه هورا می کشن ... آفرین! ایول! دمت گرم!
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: متاسفم که هیچی نمی فهمید! آخه این شد راه حل؟ این همه خرج کنیم یه بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ همه تعجب می کنن و میپرسن: خب تو میگی چیکار کنیم؟ طرف میگه: بابا این که واضحه، مااین چاهو پر می کنیم، می ریم نزدیک یه بیمارستان یه چاه دیگه می زنیم!


با خواهرم دعوام شد و بزن بزن ... چنگ انداختم تو صورتش یه دفه داد زد مامان این وحشیو از کجا آوردین؟
مامانم گفت به بابات گفتم برو پرورشگاه بچه بیار رفت باغ وحش اینو آورد.

 مامان بابام دعواشون شده بود سه روز بود قهر بودن ... بابام قبل از اینکه بیاد خونه زنگ زد بهم
گفت بیا پارک سر خیابون کارت دارم! رفتم گفتم جانم؟ برگشته می گه ببین عزیزم سه شب هست که شام درست و حسابی نخوردیم داریم هر شب نون و ماست می خوریم، سه شبه رو کاناپه دارم می خوابم کمرم تا نمیشه پدرم دراومده! گفتم خب چیکار کنم؟ دعوانکنین خب. برگشته میگه ببین عزیزم باید یه فداکاری این وسط اتفاق بیفته!
من گفتم بابا حرفات بو داره، یعنی چی؟ برگشته میگه مامانت از قهرمان بازی خیلی خوشش میاد، تو باید الان که رفتیم خونه با مامانت الکی جر و بحث کنی بعد من بلند شم بزنم تو گوشت بگم ببند دهنتو نباید به مامانت از گل نازکتر بگی.

بچه که بودم زن عموم گفت سر سال تحویل هر کاری انجام بدی تا آخر اون سال همش همون کار رو تکرار می کنی، من خر تا همین 4-3 سال پیش موقع سال تحویل نه دستشویی می رفتم، نه می خوابیدم. یه کتاب می گرفتم دستم شروع می کردم به خوندن تا سال تحویل بشه که مثلا تا آخر سال درس خون بمونم. من خودم از اینکه با شماها شدم 76 میلیون نفر شرمسارم، حلالم کنید.

 من بالاخره یه وسیله نایلون جدا کن از لواشک اختراع می کنم تو جشنواره کَن ارائه می دم.


 مامانم: ترانه این پسره خیلی فیس بوکه! من: چی؟
مامانم: وا فیس بوکه دیگه! آخر فهمیدم منظورش بیبی فیس بوده.

 تنی چند از کانتکت لیست گوشی داداشم: مجید کانتر، فرهاد باتل فیلد، سامان (داوش)، سیاوش ویندوز سون، علی آقا گیم نت، ممد کال آف دیوتی، پارمیدا (آبجی 22 رشت)، و الی آخر، بعد من «یه دونه خواهرش» بهش اس ام اس میدم با این مضمون «از مامان بپرس نون میخواد بخرم سرِ راه» میپرسه یو؟


همین الان بچه خواهرمو گذاشته بودم روی گردنم و بهش سواری می دادم، گفتم خسته شدم، دیگه بیا پایین!
گفت: من نمیخوام از اسب پیاده بشم
خواهرم: خب اسب خسته شده مامان!

 تنها انگیزه ای که واسه ازدواج و بچه دار شدن دارم
اینه که: بچه مو از ارث محروم کنم.

 یک روز شیری به دنبال آهویی دوید، آهو دوید و دوید سپس ایستاد و به شیر گفت: بس است بی رحمی، همش شکار می کنی، یک بار هم عشق را تجربه کن. هیچی دیگه فرداش شیرو دیدن داره کارت شارژ میخره!

 یارو تو خیابونه محکم زد پشتم گفت: بَه چطوری؟ گفتم: ببخشید می شناسیم همدیگه رو؟ گفت: بابا تو فیسبوک پنج تا دوست مشترک داریم! ملت خط قرمز رو رد کردن والا.

 امروز یه کیلیپس دیدم ازش یه دختر آویزون بود.

 پاکستانیا رو دیوار خونشون مینویسن (پارک = انفجار!)

 اعتراف می کنم بچه که بودم با دختر و پسرخاله هام لباس کهنه می پوشیدیم می رفتیم گدایی با درآمدش بستنی می گرفتیم که همسایمون ما رو لو داد و کتک خوردیم!

 رفته بودم امتحان رانندگی بدم...
چار نفری سوار شدیم و من زودتر از همه نشستم پشت رول تا افسر بیاد.
خلاصه افسر اومد و منم شروع کردم به تنظیم آینه و صندلی و ..
زدم تو دنده راه افتادم. یه چند صد متری رفتیم برگشتم افسرو نیگا کردم دیدم چیزی نمیگه!
بهش گفتم: جناب سروان من همینجوری مستقیم برم؟ طرف با تعجب گفت: جناب سروان؟ من مسافرم! شما مگه مستقیم نمیری؟!
از تو آینه نیگا کردم دیدم یکی با پرونده داره میدوه دنبال ماشین! جفت پا رفتم رو ترمز در ماشینو وا کردم دِ فرار. گفتم الان بیام توضیح بدم منو به جرم سرقت اموال پلیس دستگیرم می کنن.

 بالاخره به نقطه ای از سال رسیدیم که کولر زیادی سرد می کنه.

 مادرم عصبانی شده بود نفرین میکرد: «ایشالا بری زیر 19 چرخ». یعنی بی رحمی تا چه حد، زاپاسشم حساب کرده!

 کمدمو باز کردم میبینم چندتا از لباسای برادرم قاطی لباسامه.
به مامانم میگم اینا چرا اینجاست؟
میگه برادرت گفته اینا رو نمی خواد بدمش به مستحق!

 خن چیست؟ چیز خاصی نیست! همون OK وقتی زبان ویندوز فارسیه.

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

www.khandehbazariha.lxb.ir 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید


دسته بندی : <-CategoryName->



  • نویسنده : یه دوست
  • تاریخ : 18:2 - یک شنبه 17 آذر 1392

WWW.KHANDEHBAZARIHA.LXB.IR

khandehbazariha.lxb.ir

دوستم استتوس زده :

" کاش ما ایرانیا یاد می گرفتیم که صمیمیت دوستانه

با اینکه راحت بهم فحش بدیم ثابت نمی شه !!! "
براش نوشتم آفرین دوست من،

همیشه باید تغییرو از خودمون شروع کنیم.
جواب داده تو یکی زِر نزن شاسکولِ عوضی،

معلوم هست کدوم گوری هستی الاغ ؟؟؟!!!

خب یه خبر می دادی نمردی که تو قبرستون دنبالت نگردیم !!!

 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

www.khandehbazariha.lxb.ir  

جهت عضویت در سایت کلیک کنید


دسته بندی : <-CategoryName->



  • نویسنده : یه دوست
  • تاریخ : 18:6 - دو شنبه 11 آذر 1392

WWW.KHANDEHBAZARIHA.LXB.IR

www.khandehbazariha.lxb.ir

تو این فیلما دیدین وقتی از خواب پامیشن چقد تمیز و مرتبن !

خیلی تلاش کردم منم یبار اون جوری از خواب پا شم…^_^

ولی هر وقت پا میشم تو آینه خودمو میبینم

شبیه سرخ پوستای آدمخوار جنوب غربی آمریکای مرکزی شدم! -_-

.

.

.

مرد : ناهار چی داریم ؟

زن : ماکارونی

مرد : نمی خورم دوست ندارم

زن : چطور شنبه و یک شنبه و دو شنبه

و سه شنبه و چهار شنبه و پنج شنبه خوردی دوست داشتی !؟

.

.

.

وقتی می خوای خانمی رو از کاری منع کنی

بهش بگو: «برای پوستت خوب نیست»

در ۹۹٫۷۳ درصد موارد جواب می ده !

.

.

.

مدرسه :

۲+۲=۴

تمرین خونه :

۴+۲*۸/۲

سوال امتحان

حمید ۵ سیب دارد ، او هفت دقیقه تا رسیدن قطار فرصت دارد

 جرم خورشید را محاسبه کنید !

.

.

.

این تروریستا که بمب می ذارن و بعد مسئولیتش رو می پذیرن

خیلی آدمای مسئولیت پذیرین !

به نظرم دخترا باید یه همچین آدمایی رو واسه زندگیشون انتخاب کنن!

.

.

.

قابل توجه اونایی که سر کلاس میگفتن کوووو تا آخر ترم :
الان رسیدیم به همون “کوووو” ، پیاده بشید و از مناظر لذت ببرید !!!

.

.

.

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته

یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش

باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش

بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه

بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه

بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه

ببینه مشروط میشه یا نه !

.

.

.

خوبی سرما خوردگی اینه که

هر وقت انگشت میکنی تو دماغت دست پر برمیگردی  !

.

.

.

یه بارم دونفر یه گوشه خفتم کردن یکیشون چاقو گذاشت زیر گلوم

گفت هرچی پول داری بده منم پنج تومن بیشتر تو جیبم نبود

ینی اینقد خجالت کشیدم که نگو

میخاستم به یارو بگم شماره کارت بده بعدا کارت به کارت میکنم !

.

.

.

یکی از مواردی که من توی انجامش خیلی جدی ام

رعایت کردن سمت چپ و راست هدفونمه !

.

.

.

زندگی خانمها سه مرحله دارد

۱- کودکی

۲- جوانی

۳- چقدر خوب موندی  !

.

.

.

عاشق کارای Unknown Artist ــَـم.

مخصوصن آلبوم Unknown Album ــِـش !

.

.

.

از وقتی شوخی اختراع شد ، دیگه هیچ حرفی تودل کسی نموند !

.

.

.

من و برادرم سرما نمی خوریم اصلا

مامانم میگه برای اینکه وقتی بچه بودین ، از حمام که می اومدین

میذاشتمتون جلو پنکه خشک بشین حالا بدنتون مقاوم شده !

.

.

.

میدونستین بزرگترین ریسکی که یه پدر مادر میتونن موقع تولد دخترشون بکنن

اینه که اسمشو بذارن زیبا !

.

.

.

میگن آرامش یعنی هروقت قهر کنی ، مطمئن باشی کسی جاتو نمی گیره

ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد رفت !

.

.

.

شازده کوچولو به روباه گفت : بیااااااااا

روباه اومد و گفت : ها چی میگی ؟

شازده کوچولو گفت : دوری کنیم از هـــــــــــم !

.

.

.

چیزی که تو فروشگاه ها رو وسایل نوشته:

لطفا دست نزنید

چیزی که من می خونم:

وقتی کسی حواسش نیست دست بزنید !

.

.

.

دختری از مردی پرسید :

چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم

در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟

مرد جواب داد:

به من بگو چرا زندگی میکنیم

در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟

هیچی دیگه

دختره هم زد تو دهنش

گفت سوال منو با سوال جواب نده  !

.

.

.

.

این روزا به هرکی محبت میکنی

فکر میکنه از خوبیِ خودشه !

.

.

.

روی زمینی زندگی میکنیم که خودش رو

« جو » گرفته

دیگه تکلیف آدماش معلومه  !

.

.

.

یکی از طنزهای تلخ زمانه ما اینه که

فرهنگ ها و طرز فکرهای مختلف

سر اینکه ثابت کنند کدوم صلح طلب ترند ، با هم وارد جنگ شدند

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

www.khandehbazariha.lxb.ir  

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

 


دسته بندی : <-CategoryName->



  • نویسنده : یه دوست
  • تاریخ : 18:19 - پنج شنبه 7 آذر 1392

 

WWW.KHANDEHBAZARIHA.LXB.IR

 

 

پدر !!!
اگر دزدها مرا بدزدند
روزنامه‌ات را کنار می‌گذاری
بیایی دنبالم؟
- نه، کنار نمی‌گذارم
پرتش می‌کنم و می‌آیم دنبالت

پدر !!!
اگر وقتی فوتبال نگاه می‌کنی
دزدها تلفن بزنند
تلویزیون را خاموش می‌کنی
بیایی دنبالم؟
- نه، خاموش نمی‌کنم
خاموش نکرده می‌آیم دنبالت

پدر !!!
اگر دزدها برای آزادی من
یک عالمه پول خواستند
ماشین‌مان را می‌فروشی
- نه، نمی‌فروشم
ماشین را به دزدها می‌دهم
تا تو را زودتر بگیرم

پدر !!!
اگر دزدها برای آزادی من
بیش‌تر از یک عالمه پول خواستند
خانه‌مان را می‌فروشی؟
- نه، نمی‌فروشم
خانه را هم به دزدها می‌دهم
تا تو را زودتر بگیرم

بابا !!!
حتماً باید دزدیده شوم
تا دوستم داشته باشی ؟؟؟

 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

 

www.khandehbazariha.lxb.ir  

 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

 


دسته بندی : <-CategoryName->



  • نویسنده : یه دوست
  • تاریخ : 18:15 - شنبه 2 آذر 1392
 

 

 

WWW.KHANDEHBAZARIHA.LXB.IR

 

 

 
دو تا رفیق عاشق یه دختر بودن...

دختره 3 تا لیوان شراب میریزه 2 تاشو میذاره جلو 2 تا رفیق
میگه : تو یکیش زهر ریختم ... بخورید
هر کی زنده موند با اون ازدواج میکنم...
اولی میخوره میگه : به سلامتی رفیقم که من بمیرم اون به عشقش برسه...
دومی میخوره میگه: به سلامتی رفیقم که من بمیرم اون به عشقش برسه...

دختره هم میخوره میگه : ریدین با این لوس بازیاتون ! تو هر دو تا زهر بود...
من عاشق یکی دیگه ام...
میخورم به سلامتی عجقم که پورشه داره :| :|

یه همچین دخترایی داریم ما جدیدا :|

 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

 

www.khandehbazariha.lxb.ir  

 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

 


دسته بندی : <-CategoryName->